ماهورماهور، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

ماهور کوچولو و مامان و بابا

معنی اسم ماهور

  ماهور : يكي از گسترده ترين دستگاه هاي هفتگانه موسيقي ايراني است كه حالت و ملودي روان و شاد دارد .كه من گوشه ها و آوازهاشو خيلي دوست دارم.   در موسيقي دستگاه ماهور به معناي آغاز روز ، آغاز زندگي ،شور و جواني ، غرور و توانگري بي نيازي و استغناست و بهترين وقت براي شنيدن اين دستگاه اول روز ، بعد از برآمدن آفتابست.     ماهور : نام يك گل ،گل ماهور خواص منطقه آسيا و اروپا ومديترانه است وبيش از 200 گونه دارد. يكي از قديميترين گياهان دارويي دنياست كه به خاطر خواص زيادش براي يك زندگي سالم مفيد است.   ماهور :تپه واقع در دامنه كوه ها كه از يك سو به ارتفاعات مرتفع و از سوي ديگر ...
26 آبان 1391

تغذيه مادران شيرده

مصرف مواد مغذي به مقدار لازم و كافي در دوران شيردهي، مادر را در تداوم شيردهي موفقيت آميز خود كمك مي كند. تغذيه مناسب مادر در اين دوران براي حفظ بنيه، سلامت و اعتماد به نفس مادر و همچنين تامين نيازهاي تغذيه اي نوزاد ضروري مي باشد. توجه به تغذيه دوران شيردهي از جهت حفظ و نگهداري ذخاير بدن مادر نيز اهميت زيادي دارد. از فوايد شيردهي مادر مي توان به نكات ذيل اشاره كرد: 1- افزايش سطح ايمني بدن شيرخوار در برابر ابتلا به انواع عفونتهاي حاد تنفسي و اسهال و تامين انواع املاح و ويتامين ها به مقدار لازم و كافي (در صورت تغذيه مناسب مادر) براي شيرخوار. 2- مصرف كالري در بدن مادر و بازگشت وزن او به وزن قبل از دوران بارداري حجم شير مادر رابطه مستقي...
24 آبان 1391

7 دليل گريه كردن نوزادان و راه هاي آرام كردن نوزادان

نوزادان گريه مي كنند و هيچ راهي براي خلاصي از گريه آنها وجود ندارد. از آنجا كه نوزاد نمي تواند حرف بزند، گريه او ممكن است براي والدينش نگران كننده باشد و از خود بپرسند "از كجا بفهميم مشكلش چيست؟" فهميدن علت گريه نوزاد ممكن است در آغاز دشوار باشد ولي بايد توجه داشت كه قسمت بزرگي از بچه بزرگ كردن آزمون و خطاست و والدين خيلي زود ياد خواهند گرفت كه چگونه نياز هاي كودك خود را پيش بيني كنند. دلايل زير شايع ترين دلايل گريه نوزاد هستند و نوزاد با گريه خود در واقع مي خواهد مشكلش را به شما بفهماند: چرا كودكتان گريه مي كند من گرسنه ام وقتي ياد بگيريد كه نشانه هاي گرسنه بودن كودك خود (مثل نق نق كردن، سر و صدا راه انداختن و دنبال پستان مادر گش...
24 آبان 1391

دانستنیهای جالب درباره نوزادان

بعد از عمل سزارین جهت کم شدن نفخ شکم از خوردن هر گونه میوه و آبمیوه و کمپوت و کلیه غذاهای نفاخ مانند سوپ جو و حبوبات و... جدا بپرهیزید. بطور طبیعی بعد از سزارین نفخ وجود دارد ولی با رعایت نکته ذکر شده این نفخ به شدت کم و قابل کنترل خواهد بود.به توصیه های نا آگاهانه اطرافیان توجه نکنید. البته این نکته را به مدت ۳ روز بعد از زایمان رعایت کنید و نگران کاهش شیر نباشید چون روزهای اول اصلا شیر وجود ندارد بلکه غوز است و بسیار مغذی است بطوریكه چند قطره از آن نوزاد را كاملا سیر می كند.لذا ربطی به مایعات مصرفی ندارد ، ضمن اینكه نوزاد روزهای اول خیلی شیر نمی خورد . ۲- جهت افزایش شیر، در روزهای بعد، از قطره شیر افزا ،كه عمده آن رازیانه می باشد ...
24 آبان 1391

سكسكه كودك

«سكسكه براي كودك مفيد است»، شايد شما هم اين جمله را شنيده باشيد و ممكن است كه واقعا درست باشد. به هر حال، سكسكه حالتي جزئي و بدون درد و عارضه است. سكسكه به خاطر ورود هوا به معده كودك، در هنگام شيرخوردن به وجود مي آيد. انبساط ناگهاني معده به خاطر حجم زياد هوا، موجب انقباض ديافراگم مي شود و سكسكه را در پي دارد. اين حالت در نوزادن زياد ديده مي شود و احتمالابه خاطر اين است كه پرده ديافراگم، هنوز به طور كامل رشد نكرده است. اما خود به خود و عموما در دو ماهگي كاهش مي يابد. شايد اين حالت براي بدن كوچك نوزاد، حالتي عجيب و سخت باشد، اما در واقع اين انقباضات، همراه درد نيست، مشكلي براي او به وجود نمي آورد و باعث گريه اش نمي شود. همچنين بد...
24 آبان 1391

لبخند فرشته هاي زندگي

از نخستين روزهاي تولد نوزاد، اطرافيان و خصوصا پدر و مادر منتظر شكوفاشدن لبخند نوگل زيبا هستند. اما بهتر است خيلي بي صبر نباشيد؛ چرا كه از پنجمين هفته است كه نوزاد با خنديدن توجه شما را به خود جلب مي كند. علاوه بر شور و شعفي كه ايجاد مي شود، لبخندهاي نوزاد در واقع زبان ارتباط او با ديگران است. به نظر مي رسد كه نوزاد از 3 يا 4 هفتگي، با شيفتگي به سخنان مادر گوش مي دهد، خيره خيره به او نگاه مي كند، دهانش را باز و بسته مي كند و گويا علاقمند است كه با او هم صحبت شود. با شنيدن كلام و آواز مادر، او هم براي سخن گفتن تقلامي كند و آغون آغون مي كند. از شش هفتگي، وقتي به كارهاي كودك رسيدگي مي شود، او هم لبخند مي زند. اين خنده هاي واقعي با افزايش نگاه ...
24 آبان 1391

برفک دهان نوزاد

برفک‌ عبارت‌ است‌ از یک‌ عفونت‌ قارچی‌ شایع‌ دهان‌. بیشتر، نوزادان‌ و شیرخواران‌ را مبتلا می‌کند ولی‌ سایر کودکان‌ و بزرگسالان‌ نیز مبتلا می‌شوند.  برفک، یک عفونت دهانی است که در اثر قارچ کاندیدیا آلبیکانس پدید می آید. در نوزادان بلافاصله بعد از تولد تا هنگام چهار دست و پا رفتن شایع است. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، علائم این نوع عفونت، ظاهر شدن نقطه های سفید بر روی زبان، دو طرف جانبی دهان و قسمت سقف آن است. عامل این بیماری عفونی، قارچی میکروسکوپی به نام « کاندیدا » ( candida) است، و اغلب در نوزادان شیر خوار دیده می ش...
24 آبان 1391

تنها شدن من

بعد از اینکه چند روز مامانم اینا اینجا بودن و حسابی توی تموم کارا کمکم میکردن بالاخره رفتن و من تنها شدم و سختی های کارم تازه شروع شد و فهمیدم چقدر بچه داری سخته . اینکار اینقدر وقتم رو گرفته بود که حتی فرصت نمی کرد نهار بخورم چه برسه به اینکه بخوام برا خودم درست کنم . از عصر هم که بابک از سر کار بر میگشت دو نفربرای یه نصف نفر می دویدیم  و آخر شب تازه خانم از خواب بیدار میشد و میخواست تا صبح بیدار باشه .  من دیگه واقعاً کم آوردم و از بی خوابی و خستگی دارم مریض میشم برای همین مامانم تصمیم گرفته که دوباره برای یه چند وقت بیاد پیشم تا یه یک هفته بعدش با هم بریم و من تنها نباشم . ...
24 آبان 1391

ماهور در بیمارستان

بعد از اینکه به هوش اومدم درد خیلی زیادی داشتم و با وجود اینکه بهم مورفین وصل بود ولی درد زیادی داشتم طوریکه اصلا فکرنمیکرد عمل سزارین اینقدر درد داشته باشه . بهر حال بعد از اینکه تقریبا به هوش اومده بودم یعنی حدود ٣ ساعت بعد از تولد ماهورم تونستم ببینمش و تو بغل بگیرم و با اون دردی که داشتم باید بهش شیر میدادم و این یکی از سخت ترین کارها بود چوننهمن هنوز خوب بلد بود ( با وجود اینکه در این زمینه پرستارها توضیحات لازمه رو می اومدن و میدادن ) ، نه ماهور بلد بود و نه اصلا شیرم به درستی جریان پیدا کرده بود . به هر حال با هر زحمتی که بود مامانم و آزاده و بابکاون شب رو با هم بصورت کشیکی تا صبح گذروندن و فرداش من در حالیکه هنوز درد داشتم ( البت...
23 آبان 1391

لحظه موعود

اما بالاخره من صبح روز سه شنبه مورخه ٠٩/٠٨/١٣٩١ حدود ساعت ٥:٣٠ دقیقه صبح از خواب بیدار شدم و بعد از اینکه یه وضو برای آرامش بیشتر گرفتم آماده شدم تا به همراه بابک بریم بیمارستان . ساعت تقریبا ٣٠ دقیقه از ٦ صبح گذشته بود که از ماشین پیاده شدیم و وارد بیمارستان شدم . اضطراب عجیبی داشتم و تا حدودی هم شاید تری بعد از اینکه کارهای پذیرش رو انجام دادم به من یک دست لباس دادند تا بپوشم . ولی حس خیلی بدی داشتم ، حسغربت ، تنهایی و بی کسی بخاطر اینکه تنها و بی کس مجبور بودم کارهام رو انجام بدم درحالیکه افراد دیگه چندین همراه داشتند و هیچ مشکلی برای هیچکدوم از کارا نداشتند برای همین بغض گلوم شکست و از مامانم و دوست خوبم آزاده خواستم تا قبل از اینکه منو...
23 آبان 1391
1